مقدمه
اختلال طیف اوتیسم نوعی اختلال رشد عصبی است که با نقص مداوم در روابط متقابل اجتماعی و ارتباطات، رفتارهای کلیشهای و علایق محدود مشخص میشود [
1]. تقریباً یک در 100 کودک در سراسر جهان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است [
2]. روشهای درمانی مانند کاردرمانی و گفتاردرمانی [
3، 4] یا ترکیبی از آنها توانستهاند بهبود قابلتوجهی در این کودکان به وجود آورند. کودکان با اختلالات طیف اوتیسم بهعلت ناتوانی در پردازش اطلاعات دریافتشده از طریق حسها، در درک محیط خود دچار مشکل هستند [
5-7]. هر گونه محرک حسی میتواند در پردازش حسی این کودکان اختلال ایجاد کند.
یکی از بهترین و قابلاعتمادترین روش ارزیابی کودکان اوتیسمی بررسی پردازش حسی آنان است [
8]. پردازش حسی با آستانه عصبی حسی ارتباط مستقیم دارد. حفظ تعادل بین آستانههای پایین و بالا به افراد این امکان را میدهد که به عناصر اطراف خود به اندازه موردنیاز توجه کنند، اما نه آنقدر که مملو از اطلاعات شوند و باعث برهم خوردن تمرکز و کنترل توجه آنها شود. حفظ این تعادل، بخشی از یادگیری در سیستم عصبی مرکزی در نظر گرفته میشود. دادههای حاصل از مطالعات پردازش حسی با استفاده از نمایه حسی، شواهدی را درمورد روابط جدید، بهویژه تعامل علوم اعصاب و علوم اجتماعی معرفی کردهاند [
9]. مدل پردازش حسی «دان» حاصل مجموعه این مطالعات بوده است [
10] که وضعیت کیفیت پردازش حسی را بهخوبی مشخص و ارزیابی میکند.
این کودکان زمان زیادی را در محیطهای درمانی سپری میکنند و نمیتوان از نقش هنر و معماری در طراحیهای سازگار با شرایط حسی خاص مبتلایان به این اختلال غافل شد. واضح است که خانه کودکان، محیط مدرسه، محیط اجتماعی و محیط درمانی آنها میتوانند تا حد زیادی متفاوت باشند، بنابراین ایدهآل است سعی شود محیطهای مناسب برای کودکان بهمنظور تعامل کودک با محیط فراهم شود [
11]. اخیراً تحقیقاتی که در ارتباط با پیوند معماری و اوتیسم یا طراحی محیطهای دوستدار اوتیسم انجام شدهاند نشان میدهند معماری مناسب میتواند در بهبود حالات کودکان در زمینه رفتاری، ارتباطی، بازی، یادگیری و حتی کیفیت خواب کودکان با اختلالات طیف اوتیسم مؤثر باشد [
12-14].
قسمت مهمی از درمان کودکان با اختلال اوتیسم، رفع نیازهای حسی آنهاست و این امر از طریق مداخله و تطبیق محیط (رژیم حسی) امکانپذیر است؛ لازم است محیط کلینیک با نیازهای واقعی کودکان منطبق باشد. عوامل حسی (شنوایی/بینایی/ لامسه) و حرکتی (پاسخهای رفتاری/ عاطفی ـ اجتماعی/ذهنی) جزو مهمترین عواملی هستند که میتوانند بر روند درمان این کودکان تأثیرگذار باشند [
15]. به همین علت برای تطبیق محیط در این تحقیق حاضر، سعی شده با کمک فاکتورهای معماری مؤثر بر بهبود کیفیت خدمات درمانی، مقایسهای بین نتایج درمانی در دو محیط متفاوت از نظر رعایت این فاکتورهای معماری صورت گیرد.
روشها
50 کودک مبتلا به اوتیسم با روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل: سن 3 تا 14 سال، تشخیص اختلال طیف اوتیسم توسط پزشک متخصص و موافقت والدین کودک مبتلا به اوتیسم و مرکز کاردرمانی برای شرکت در مطالعه بود. معیارهای خروج عبارت بودند از: ابتلای کودک اوتیسمی به سایر اختلالات نوروژیک، ابتلای کودک به اختلالات سایکولوژیک و عدم تمایل والدین یا مراکز کاردرمانی به ادامه همکاری. پس از بررسی معیارهای ورود و خروج، از همه والدین کودکان مبتلا به اوتیسم و مسئولین مراکز کاردرمانی که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، فرم رضایتنامه کتبی برای شرکت در تحقیق اخذ شد.
برای رتبهبندی فضای فیزیکی مراکز توانبخشی مرتبط با کودکان اوتیسم، از پرسشنامه طراحیشده در مطالعه قبلی استفاده شد [
16]. این پرسشنامه دارای 30 فاکتور شامل مواردی چون شدت نور طبیعی، کیفیت نور (طبیعی یا مصنوعی)، دید و منظر داخل ساختمان به بیرون، آلودگی صوتی و بصری و رنگ دیوارها بود. این پرسشنامه شامل معیارهای اصلی مؤثر بر نتایج توانبخشی براساس نظرسنجی از 32 کاردرمانگر و والدین 50 کودک بود (
جدول شماره 1).
روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه بهصورت کیفی مورد ارزیابی قرارگرفته و ضریب آلفا برای نمره کل این پرسشنامه 0/81 گزارش شده است. براساس مواردی که بیشترین نمره را در ارزیابی از والدین و درمانگران به دست آورده بود (
جدول شماره 2)، محیطهای درمانی به دو گروه محیطهای استاندارد و غیراستاندارد تقسیم و مطالعه حاضر طراحی و انجام شد.
فرم کوتاه نیمرخ حسی برای اندازهگیری استانداردشده تواناییهای پردازش حسی (شامل آیتمهای جستوجوی حسی، اجتناب حسی، حساسیت حسی و ثبت حسی) کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم استفاده شد. این پرسشنامه که «دان» آن را در سال 2014 طراحی کرده است، دارای 34 آیتم است و برای دامنه سنی 3 تا 14 سال حداکثر کارایی را دارد [
10]. نمرهگذاری پرسشنامه در طیف ششدرجهای لیکرت (تقریباً همیشه، اغلب، گاهی اوقات، بهندرت، تقریباً هرگز و صدق نمیکند) است. عوامل موردبررسی در این پرسشنامه شامل پردازش حسی (14 سئوال) و پاسخهای رفتاری وابسته به پردازش حسی (20 سؤال) هستند.
آنالیز آماری
جهت تفسیر دادهها، ابتدا نرمال بودن توزیع دادهها توسط آزمون شاپیرو ـ ویلک بررسی شد. با توجه به نرمال بودن توزیع دادهها، از آزمون تی مستقل برای مقایسه جستوجوی حسی، اجتناب حسی، حساسیت حسی و ثبت حسی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در دو فضای آموزشی استاندارد و غیراستاندارد و برای بررسی تأثیر مداخلات درمانی در هر گروه از آزمون تی زوجی استفاده شد. تفاوت میانگینها در سطح 0/05 معنیدار در نظر گرفته شد. تمام آنالیزها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافتهها
در مطالعه، حاضر 50 کودک (39 پسر و 11 دختر) با اختلال طیف اوتیسم با میانگین سنی 2/2±8/26 سال که در مراکز کاردرمانی شهر تهران در سال 1400-1401 تحت درمان قرار داشتند، پس از دریافت رضایتنامه کتبی والدینشان بررسی شدند. براساس نتایج حاصل از ارزیابی فضای فیزیکی مراکز توانبخشی براساس معیارهای معماری محیطهای درمانی ارائهشده در
جدول شماره 2، مراکز تحت درمان این کودکان به مراکز استاندارد و غیراستاندارد تقسیم شدند. در این میان 12 مرکز نامناسب و 8 مرکز مناسب ارزیابی شده و پس از رضایت مسئولین درمانگاه وارد مطالعه شدند.
با توجه به نتایج (
جدول شماره 3)، هر دو محیط درمانی استاندارد و غیراستاندارد در بهبود تمام الگوهای چهارعاملی پردازش حسی شامل جستوجوی حسی، اجتناب حسی، حساسیت حسی و ثبت حسی تأثیرگذار بودند (0/04=P). با توجه به معنیدار بودن تغییرات الگوهای پردازش حسی بین دو گروه (01/P˂0)، پس از گذراندن دوره درمانی در محیطهای استاندارد و غیراستاندارد، میتوان نتیجه گرفت که طراحی فضاهای تخصصی استاندارد درمانی اوتیسم (با در نظر گرفتن عناصر مؤثر بر کیفیت معماری و عناصر فیزیکی مانند رنگ محیط، شدت و کیفیت نور طبیعی و آلودگیهای صوتی این فضاها و عوامل دیگر ذکرشده در
جدول شماره 2، تأثیر قابلتوجهی بر نتایج حاصل از درمان این کودکان از نظر پردازش حسی داشته است. به عبارتی، کودکانی که در محیطهای مطلوب از نظر ویژگیهای معماری تحت درمان بودهاند رشد پردازش حسی بهتر و مطلوبتری را در مقایسه با مراکزی که شرایط مطلوب محیطی نداشتند نشان دادند.
بحث
ازآنجاییکه یکی از عوامل مؤثر و مثبت در تأثیرگذاری روند خدمات توانبخشی بر کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم، محیط فیزیکی حاکم بر مکانهای توانبخشی این کودکان است که زمان زیادی را در آن سپری میکنند، بنابراین فضاهای درمانی مناسب در روند سلامت و یادگیری آنان میتوانند بسیار مؤثر باشند [
17]. با در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر کیفیت توانبخشی در مراکز درمانی ـ آموزشی کودکان اوتیسم، تأثیر آن بر روند مداخله توانبخشی این بیماران در مطالعه حاضر بررسی شد. یک مطالعه قبلی نشان داد کودکان مبتلا به اوتیسم بیش از هر عنصر دیگری در فضای داخلی به نور حساس هستند، بنابراین از نور برای رشد مهارتهای آنها در اتاق چندحسی استفاده میشود [
14]. هرچند در آن مطالعه فقط به فاکتور نور پرداخته بود. در مطالعات دیگر نیز به بسیاری از جنبههای محیط فیزیکی و تأثیر احتمالی آنها بر نتایج درمانی این کودکان پرداخته نشده است [
18-20]. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عوامل فیزیکی و طراحی فضاهای محیطهای توانبخشی بر نتایج حاصل از کاردرمانی کودکان با اختلال اوتیسم بود. نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده بهبود پردازش حسی کودکان در هر دو محیط درمانی پس از یک دوره کاردرمانی بود. هرچند در مقایسه بین دو گروه، نتایج حاصل از ارزیابی پردازش حسی کودکان در گروه محیطهای استاندارد از نظر ویژگیهای معماری، بهمراتب بهتر و مطلوبتر بودند.
مشخص است که توانایی پردازش حسی افراد مختلف با هم تفاوت دارد. با توجه به اهمیت پردازش حسی در یادگیری و توانایی سازگاری جهت تنظیم پردازش حسی، یک رژیم حسی مناسب برای افراد ضروری است [
21]. این رژیم حسی میتواند شامل محرکهای حاصل از محیط فیزیکی، آداب رفتاری، پوشش و تمام موارد مربوط به فعالیتهای روزمره باشد [
22]. در زمینه محیط فیزیکی، ویژگیهای معماری مناسب میتواند میزان سازگاری و تطابق افراد را تغییر دهد، بهصورتی که محیط مناسب و استاندارد از نظر فاکتورهای معماری، میتواند تطبیق مناسب را برای افراد فراهم نماید.
فاکتورهایی همچون نیاز به حمایت، نشنیدن و نادیده گرفتن صحبت، نیاز به مراقبت بیشتردر زندگی، ناتوانی در انجام فعالیت و عصبی شدن، سروصدای زیاد اطراف، اضطراب در تغییرات بصری محیط فعالیت، مشارکت کمتر در گروه، خسته شدن، بهآسانی ناامید شدن، تمایل به طعمها، فقدان حس همکاری، برقرار نکردن ارتباط چشمی، از دیدگاه والدین کودکان اختلال اوتیسم به عنوان مهمترین فاکتورهای پردازش حسی در نظر میشوند. مطالعات قبلی نشان دادهاند فاکتورهایی مثل وجود اتاق تاریک، برای بهبود الگوی پردازش حسی کودکان با اختلال طیف اوتیسم بسیار مؤثر هستند. این موضوع ازجمله عواملی است که پیشنهاد شده است در طراحی معماری فضاهای درمانی برای بهبود روند آموزشی درمانی این بیماران موردتوجه قرار گیرد [
23]. فاکتورهایی مثل کیفیت تهویه، آلودگی صوتی در محیط آموزشی، کیفیت نور طبیعی و مصنوعی محیط آموزشی، مفید بودن ابعاد فضای پارتیشنها و وجود اتاق تاریک، از دیدگاه سنجش کیفیت معماری، دارای بیشترین تأثیر بر کیفیت توانبخشی کودکان اختلال اوتیسم گزارش شده است. بر این اساس پیشبینی شده است در صورت استانداردسازی طراحی فضای معماری مراکز توانبخشی، فاکتورهای پردازش حسی در این کودکان به میزان قابلتوجهی ارتقا خواهد یافت.
براساس یافتههای مطالعه حاضر، معماری محیطهای درمانی تأثیر معنیداری بر توانبخشی کودکان با اختلال طیف اوتیسم دارد. در مطالعه حاضر بین الگوهای چهارعاملی پردازش حسی در دو گروه محیط درمانی متناسب و غیرمتناسب (که براساس معیارهای معماری مؤثر پیشنهادشده، از هم متمایز شده بودند)، تفاوت آماری معنیداری وجود داشت. بر همین اساس میتوان گفت طراحی معماری داخلی در بازسازی فضا برای اثرگذاری بیشتر و مطلوبتر برنامه توانبخشی کودکان مؤثر است. به عبارتی، لازم است در طراحی و ایجاد فضای درمانی کودکان با اختلال طیف اوتیسم، عواملی نظیر وضعیت آکوستیک فضا، وضعیت نور، تناسبات ارتفاعی، بافت و مصالح، رنگ، گرمایش و تهویه مناسب، سازماندهی فضا و پیشبینیپذیری فضاها در نظر گرفته شود. با رعایت این شرایط در طراحی محیط درمانی این کودکان، انتظار میرود پردازش حسی بهخوبی صورت گیرد و بهدنبال آن درمان توانبخشی کودکان مبتلا به این اختلال نیز از کیفیت مطلوبتری برخوردار شود.
با توجه به نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میشود معماران و طراحان ساختمانی در طراحیهای مربوط به مراکز توانبخشی، بهویژه مراکز توانبخشی مربوط به کودکان با اختلال طیف اوتیسم، تمهیدات لازم را برای کاهش آلودگی صوتی با طراحی مناسب سیستمهای عایق صوتی دیوارها و پنجرهها به کار ببرند. همچنین برای کنترل آلودگیهای بصری، به رنگبندی محیط درمانی و کیفیت و شدت نور طبیعی و مصنوعی محیط توجه کنند. در این زمینه، دقت در طراحی مواردی همچون ابعاد پنجرهها، استفاده از پردههای ضخیم، هوشمندسازی روشناییها و پردهها، شیشههای شفاف، روشناییهای سقفی گسترده و منظم و نورهای خطی یا منفرد مخفی میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
نتیجهگیری
نتایج این تحقیق نشان داد عوامل فیزیکی محیطهای توانبخشی بر الگوهای پردازش حسی کودکان با اختلال اوتیسم بهصورت معنیداری تأثیرگذار است که میتواند در بهبود کیفیت خدمات توانبخشی مؤثر باشد. ازاینرو، از ویژگیهای معماری محیطهای درمانی، بهخصوص کنترل آلودگیهای صوتی و بصری، میتوان جهت استانداردسازی فضاهای توانبخشی و همچنین تدوین استاندارد ملی معماری استفاده کرد.
مطالعه حاضر تنها در مراکز کاردرمانی شهر تهران انجام شد و با توجه به تنوع ویژگیهای معماری مرتبط با فرهنگ هر استان و شهر و نیز تنوع امکانات مراکز کاردرمانی، پیشنهاد میشود مطالعه گستردهتری در سطح کشوری انجام گیرد. محدودیت دیگر این مطالعه بررسی تأثیر معماری محیط مراکز کاردرمانی بر نتایج حاصله در کودکان اوتیسم بود و نتایج آن برای سایر مداخلات درمانی و نیز سایر اختلالات با مشکلات پردازش حسی همانند کودکان بیشفعال همراه با نقص توجه قابل تعمیم نیست. با توجه به اینکه موضوع موردبررسی در این تحقیق در زمره مباحث جدید در زمینه کودکان با مشکلات پردازش حسی است، انجام مطالعات تکمیلی آتی بر روی کودکان با سایر اختلالات پردازش حسی توصیه میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط معاونت پژوهشی دانشکده فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه، با کد 18160202952016 تأیید شده است. شرکتکنندگان بهطور کامل از اهداف تحقیق مطلع شدند. علاوه بر کسب رضایت کتبی، به آنها اطمینان داده شد اطلاعات آنها محرمانه باقی خواهد ماند و نیز به آنها اجازه خروج از پژوهش هر زمان که بخواهند داده شد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه مقطع دکترای تخصصی نگین ایرانی از گروه معماری، دانشکده فنی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: نگین ایرانی و نوید میرزاخانی؛ روششناسی و تحلیل: سیروس باور و ساسان خادمی کلانتری؛ تحقیق: نگین ایرانی و ساسان خادمی کلانتری؛ ویراستاری و نهاییسازی: عالیه دریابر؛ نظارت: مرضیه پشمدارفرد.
تعارض منافع
این مطالعه تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از اعضای هیئت علمی گروه فیزیوتراپی و کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه و تمامی افرادی که در این مطالعه شرکت کردند، تشکر و قدردانی میکنند.