دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1395 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران.
2- گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران. ، r.asadi@ub.ac.ir
چکیده:   (25735 مشاهده)

هدف کودکان و نوجوانان هر روزه با گستره وسیعی از موقعیت‌های مسئله‌ساز اجتماعی مواجه هستند. کم‌توانی ذهنی نوعی ناتوانی است که به‌وسیله محدودیت معنی‌دار هم در کارکرد هوشی و هم در رفتار سازشی مشخص می‌شود. این ناتوانی قبل از 18 سالگی رخ می‌دهد و میزان شیوع آن بین یک تا سه درصد کل جمعیت برآورد شده است. بیشتر افرادی که با کم‌توانی ذهنی شناسایی می‌شوند، در طبقه کم‌توانی ذهنی آموزش‌پذیر قرار می‌گیرند. کودکان و نوجوانان کم‌توان ذهنی در مهارت‌های اجتماعی نقص دارند؛ بنابراین آموزش مهارت‌های اجتماعی معمولاً بخش جدایی‌ناپذیر برنامه‌های مربوط به افراد کم‌توان ذهنی است. این موضوع اهمیت دارد که دانش‌آموزان بتوانند با خانواده، همسالان، معلمان و دیگر افراد جامعه روابط اجتماعی مثبتی برقرار و آن را حفظ کنند. کودکان کم‌توان ذهنی علاوه‌بر مشکلات شناختی و اجتماعی، مشکلات رفتاری و هیجانی را نیز نشان می‏دهند. اختلال‏های رفتاری، مشکلات فردی و اجتماعی بسیاری ایجاد می‌کند و ابتلای کودکان به این اختلال‏ها معضلات فراوانی برای خانواده و مدرسه به‌وجود می‏آورد. همچنین آن‏ها را در مقابل آشفتگی‏های روانی و اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی آسیب‏پذیر می‏کند. آموزش مهارت‏های اجتماعی به‌ویژه در دوره نوجوانی، می‏تواند تأثیرات مثبتی بر رفتارهای دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی و مشکلات آن‏ها در این حوزه داشته باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت‏های اجتماعی بر مشکلات رفتاری نوجوانان کم‏توان ذهنی آموزش‌پذیر بود.
روش بررسی روش مطالعه حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش را تمامی نوجوانان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر 14 تا 16 ساله شهر تهران تشکیل می‌دادند. در این پژوهش 28 نوجوان کم‏توانی ذهنی 14 تا 16 ساله به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، بخش مشکلات رفتاری پرسش‌نامه مهارت‏های اجتماعی گرشام و الیوت بود. والدین و معلمان پرسش‌نامه مشکلات رفتاری را برای تمامی آزمودنی‌ها تکمیل کردند و پس از تکمیل پرسش‌نامه‏ها آزمودنی‏های پژوهش به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در یک برنامه آموزشی ده جلسه‌ای شرکت کردند که مهارت‏های اجتماعی را به‌صورت انفرادی آموزش می‏داد. گروه کنترل در کلاس‏های معمولی مدرسه شرکت کردند و مداخله‏ای در زمینه مهارت‏های اجتماعی دریافت نکردند. پس از اجرای این مرحله، معلمان و والدین دوباره پرسش‌نامه مشکلات رفتاری را برای تمامی آزمودنی‏ها (گروه آزمایش و کنترل) تکمیل کردند. برای بررسی طبیعی‌بودن داده‌های به‌دست‌آمده از پیش‌آزمون و پس‌آزمون، از روش‏های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف از استاندارد و آزمون کولموگروف-اسمیرنف و برای تجزیه‌وتحلیل آنها از روش‏های آمار استنباطی مانند تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته‌‌ها نتایج نشان می‏دهد که در زمینه مشکلات رفتاری میان میانگین نمرات پیش‏آزمون-پس‏آزمون گروه‏های آزمایش و کنترل هم از نظر مادران و هم از نظر معلمان تفاوت وجود دارد. بااین‌حال تجزیه‌وتحلیل داده‏ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان می‏دهد که این تفاوت در میانگین از نظر آماری معنادار نیست (P>0/05)؛ یعنی در مشکلات رفتاری نوجوانان کم‏توان ذهنی تغییری ایجاد نشده است. 
نتیجه‌گیری یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت‌های اجتماعی بر مشکلات رفتاری افراد کم‏توان ذهنی تأثیر معناداری ندارد. نتایج این پژوهش اثربخش نبود، اما شواهد پژوهشی نشان می‌دهد که افراد با تأخیرهای شناختی مانند کم‏توانی ذهنی برای موفقیت به برنامه‌ای نیاز دارند که آموزش‌های تحصیلی، شغلی، زندگی روزانه و مهارت‌های اجتماعی را با هم دربرگرفته باشد. ازاین‌رو آموزش مهارت‏ها در ابعاد مختلف مانند مهارت‌های اجتماعی برای یادگیری کودکان و نوجوانان کم‏توان ضروری به‌نظر می‌رسد.

متن کامل [PDF 4520 kb]   (5697 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: روانشناسی کودکان استثنایی
دریافت: 1394/11/8 | پذیرش: 1395/1/29 | انتشار: 1395/4/11
* نشانی نویسنده مسئول: بجنورد، دانشگاه بجنورد، دانشکده علوم انسانی، گروه روانشناسی.

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.