دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1395 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- گروه روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.
2- گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد انار، کرمان، ایران.
3- گروه روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران. ، mrmokhtaree@yahoo.com
چکیده:   (7751 مشاهده)

هدف تولد و حضور کودک مبتلا به کم‌توانی ذهنی در هر خانواده‌ای، تنیدگی، سرخوردگی، ناامیدی،  افزایش مشکلات اجتماعی-اقتصادی و هیجانی و درنتیجه کاهش سلامت روانی و استفاده از راهبردهای ناکارآمد را در خانواده به‌دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس به سبک شناختی-رفتاری بر سلامت روان و همچنین تأثیر آموزش بر میزان استرس والدین دارای کودک کم‌توان ذهنی انجام شد.
روش بررسی در این مطالعه شبه‌تجربی، والدین دارای کودک کم‌توان ذهنی دو مرکز در شهر رفسنجان، پرسشنامه 66 ماده‌ای هری با مضمون سنجش فشار روانی در موقعیت‌های مختلف زندگی و مقیاس 28 ماده‌ای سلامت عمومی گلدبرگ را تکمیل نمودند. از میان افرادی که نمره بالاتر از حد طبیعی داشتند،60 زوج به‌شیوه تصادفی ساده انتخاب و سپس دوباره به‌طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش، دوره آموزشی مدیریت استرس را در 6 جلسه ‌45 دقیقه‌ای طی 3 هفته 2 جلسه‌ای دریافت کردند. خلاصه آموزش در شش جلسه عبارت بود از: آموزش آسیب‌شناسی، نشانه‌شناسی و سلامت روان به والدین، آموزش 4 راهبرد مقابله درمانگری شامل رویارویی‌، دوری‌جویی، خویشتن‌داری و حمایت اجتماعی و سپس رفع اشکال و تمرین مهارت‌های مذکور. این در حالی بود که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات درمانی و یک ماه بعد، پس‌آزمون و آزمون پیگیری انجام شد. میانگین نمره‌های زوجین در آزمون‌های مختلف به‌عنوان معیارهای آماری در نظر گرفته شد و نتایج به روش اندازه مکرر موردمقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها میانگین نمره میزان استرس در پیش‌آزمون و پس‌آزمون در گروه آزمایش تفاوت معنادار داشت (001/0=P)، اما این نمره در ‌پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری نداشت (66/0=P). همچنین تفاوت میانگین نمره سلامت روان در پیش‌آزمون و پس‌آزمون در گروه آزمایش معنادار بود (001/0=P)، اما این نمره در پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری نداشت (67/0=P). در زمینه ابعاد مختلف سلامت عمومی، تفاوت میانگین نمره علایم جسمانی و علایم افسردگی در پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه آزمایش، معنادار بود (001/0>P)، اما تفاوت میانگین نمره علایم اضطراب و عملکرد اجتماعی در پیش‌آزمون و پس‌آزمون معنادار نبود (13/0=P و 07/0=P).
نتیجه‌گیری آموزش مدیریت استرس به سبک شناختی-رفتاری توانست شاخص سلامت روان والدین دارای کودک کم‌توان ذهنی را افزایش و علایم جسمانی و افسردگی مادران راکاهش دهد و خواب و کارکرد اجتماعی آنها را بهبود ‌بخشد. بااین‌حال، در مطالعه حاضر علایم اضطراب و عملکرد اجتماعی والدین بهبود نیافت. در تبیین این یافته می‌توان بیان داشت متغیرهای بسیاری بر میزان اضطراب یا عملکرد اجتماعی افراد تأثیر می‌گذارد که در این مطالعه از کنترل خارج بود. این منابع با وضعیت اقتصادی افراد ارتباط مستقیم دارند که در مطالعه حاضر موردبررسی قرار نگرفت. همچنین آموزش مدیریت استرس  به سبک شناختی-رفتاری توانست میزان استرس ادراک‌شده والدین را کاهش دهد. درنهایت، آموزش باعث شد که افراد از جمله مادرانِ کودکان عقب‌مانده ذهنی، شناخت بیشتری از خود پیدا کنند، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و بدین‌ترتیب به‌حدی از خودشناسی دست یابند که برای اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط مثبت خود اقدام کنند. در نتیجه این امر، والدین می‌توانند واقعیت کودک کم‌توان را بهتر بپذیرند و با آن به‌طور صحیح‌تر ارتباط برقرار کنند که این امر به‌نوبه خود باعث کاهش فشار روانی و افزایش سلامت شد.

متن کامل [PDF 4385 kb]   (3887 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: مدیریت توانبخشی
دریافت: 1393/9/17 | پذیرش: 1394/5/18 | انتشار: 1395/1/13

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.